خاطره - صفحه 158

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره

تلاش شهید برای سرنگونی مجسمه شاه

پنهانی گفت: «باید مجسمه کلب کبیر، یعنی سگ بزرگ – منظور رضا شاه – رو بکشیم پایین.» در گوشی گفتم: «مثل این که مغزت بوی پیاز داغ می‌ده؟» گفت: «نه! جدی جدی ام. با هم می‌ریم، شبونه می‌کشیمش پایین!»
کد خبر: ۸۰۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۸

شهید سیری و تمرین برای تحمل شکنجه ساواک

در آن سوز سرمای شدید زمستانی، لباس شنا بر تن کرد. یخ‌های حاشیه‌ رود را شکست و بعد از آبتنی، از آب بیرون آمد و از من خواست که با شاخه درخت بر بدن خیس و سرما زده‌اش بکوبم.
کد خبر: ۸۰۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۷

  • پربازدید ها
  • تازه ها