شهید علمدار - صفحه 4

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
شهید علمدار
خاطره ای از مجید کریمی « از دوستان صمیمی شهید سیدمجتبی علمدار»

بازگرداندان انگشتر گمشده شهید علمدار توسط مادرِ سادات

هرچه اصرار کردم بی‌فایده بود. سید حرف نمی‌زد. مرتب می‌خواست موضوع بحث را عوض کند. اما این موضوعی نبود که به سادگی بتوان از کنارش گذشت. راهش را بلد بودم. وقتی رسیدیم تهران و اطراف خلوت شد به او خیره شدم. بعد سید را به مادرش قسم دادم.
کد خبر: ۱۴۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۴

  • پربازدید ها
  • تازه ها