حکایت هایی از گلستان؛
باز از شماتت و سرزنش دشمنان ترس دارم ، كه اگر سفر كنم، آنها در غياب من بخندند و مرا نسبت به عيالم به ناجوانمردى نسبت دهند.
کد خبر: ۴۵۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
عبدالله بن عمر که شدید وحشت کرده بود، شبانه به خانه او رفت و با اصرار و التماس به محضرش رسید.
کد خبر: ۳۷۱۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۳