صلیب سرخ آمد و یک کاغذ نامه به ما داد و گفت فقط اسمتان را بنویسید و اینکه حال مان خوب است و همین. اگر چیزی دیگری باشد، نامه ی شما نخواهد رفت.
کد خبر: ۲۲۸۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
احمد افسر ایرانی – از آسایشگاه افسران که در قسمت بالای اردوگاه قرار داشت، با صدایی رسا شروع کرد به اذان گفتن. اذان احمد در آن غروب غمبار و در کنار سیم های خاردار به یادماندنی بود. با بی اعتنایی به عراقی ها نماز مغرب و عشا را روی خاک اردوگاه به جا آوردیم و سوار ماشین ها شدیم.
کد خبر: ۱۹۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۲